من دختری 27ساله هستم ولیسانس علوم اجتماعی مشکلم رو مطرح میکنم وازتون میخوام نظرات صادقانه ومنطقی تونو بهم بگید.من به دلیل اعتقاداتم حاضر نیستم با افراد دورو برم وکسایی که آشنان ازدواج کنم چون اعتقادات کلی خانواده من وحتی خواهر برادرام معمولیه مثل عامه مردم که اهل آهنگ وبزن بکوب وغیره هستن.بخاطر همین قضیه هیچوقت کسی که از نظر اعتقادی به خودم بخوره به خاطر جوخانواده به سراغم نیومده ومنم هیچوقت حاضر نیستم با کسی که اعتقاداتمو قبول نداره ازدواج کنم.بخاطر همین تو یه سایت همسر یابی ثبت نام کردم وحدود دو ماه پیش پسری با مشخصاتی که بهم میخورد پیداکردم وبهم پیام داد البته فقط از نظر اعتقادی بهم میخوریم.ایشون حتی دیپلمم نداره .کتاب زیاد میخونه وشاعر هم هست اما مشکل من زیر دیپلم بودنش نیس. عکسشو فرستاد و دیدم اونجا حس خاصی نداشتم وبی تفاوت بودم بهش گفتم باید بیای و از نزدیک همو ببینیم موقعی که دیدمش کلا همه چی بهم ریخت.احساس من به اون به گونه ای بود که حتی دوست نداشتم به صورتش نگاه کنم.زشت نبود اما مهری برای من داشت.کاش مشکل به همینجا ختم میشد چون اون حسی برعکس من به من پیدا کرد وبه قول خودش عاشق سینه چاک!خواهرم میگه حست عوض نمیشه اما خود اون اقا میشه احساس من بهت پاکه و مطمئنا میتونم نظرتو عوض کنم چون تو تاحالا عاشق نشدی ودلتم از سنگ نیست.تو پاکی وصداقتش شک ندارم اما اگه واقعا حرف خواهرم درست باشه و ازروی تجربه راست بگه که حسم عوض نمیشه چی؟ خیلی باهاش حرف زدم که دست از سرم برداره اما بی فایدست میگه یا تو یا خودمو میکشم واین منو بیشتر میترسونه!من اصلا واسم مهم نیس که اون باشه یا نباشه اگرم میترسم وکوتا میام بخاطر عذاب وجدانه واینکه اگه به احتمال یه درصد هم خودشو بکشه مقصرش منم.خلاصه تو بد معرکه ای گیر کردم.ببخشید طولانی شد.لطفا نظراتتون رو صادقانه بگید.خواهش میکنم پستش کنید.ممنون.یاعلی دعواهای زن و شوهر...
ازدواج موقت ضرورت قرن 21
طلاق، تنها چاره‌ی خیانت؟
تو ,اون ,بهم ,کنم ,بخاطر ,چون ,من به ,ازدواج کنم ,کنم چون ,از نظر ,نظر اعتقادی
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت